فاطمه شهیده س
مظلومیت حضرت فاطمه زهرا س

 

خلاصه‏اي از خطابه‏ي حضرت زهرا  س
 
ترسيم خلاصه‏اي از خطابه‏ي حضرت زهرا عليهاالسلام و آنچه همراه و بعد از آن اتفاق افتاده بعنوان يک مجموعه‏ي واحد مي‏تواند آمادگي قبلي براي مطالعه‏ي دقيق متن آن را فراهم آورد و بخاطر سپردن اجمالي از واقعه تأثير بسزايي از تحليل و فهم آن خواهد داشت. در اين بخش ضمن تلخيص مطالب، يک دوره کامل از خطابه‏ي حضرت زهرا عليهاالسلام و ماجراهاي مقارن آن در 27 قسمت تقديم شده است.
1. حمد و ثنا و توحيد: ابتدا حمد و ثنايي بلند نسبت به ساحت قدس پروردگار بر زبان جاري فرمودند که در حال مصيبت حضرت حاکي از رضا به مقدرات پروردگار بود. سپس صفات حي متعال و اسراري از خلقت ما سوي اللَّه و علت تکليف انسانها را بيان کردند.
2. ترسيمي از رسالت محمدي: در مرحله‏ي بعد رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله را مطرح نمودند و ضمن بيان حال جهل و بت‏پرستي مردم هنگام بعثت حضرت، و حکمت بزرگي که در رسالت آنحضرت بود، و اقدام مهمي که بدست آنحضرت صورت گرفت، ترسيم کاملي از شخصيت آنحضرت نشان دادند، تا آنجا که مطلب را به رحلت حضرتش رساندند.
3. وظيفه‏ي مهم مسلمانان: بعنوان مقدمه‏اي بر مطلب اصلي، ابتدا خطاب به مسلمانان يادآور شدند که بعنوان اولين مسلمانان حاملان پيام نبوت در سايه‏ي امامت به امتها و نسلهاي آينده‏اند.
4. قرآن و عترت: يادآور شدند که ما اهل‏بيت يادگاري از پيامبريم که در ميان شما به وديعه گذارده شده‏ايم. همچنين مطالب مفصلي در توصيف قرآن و معارف آن ذکر نمودند و براي شناخت کامل قرآن اشاره کردند که کتاب خداوند نزد ما و با ما است.
5. اسرار احکام الهي و معرفي وسيله در بارگاه خداوند: بعد از آن بعنوان مقام عصمت کبري، اسراري از احکام فردي و اجتماعي اسلام را مطرح کردند و سفارش به تقوي نمودند. با بيان اين مطالب گويا مي‏خواستند بگويند اگر دستورات الهي آن اثرات و نتايج را نداشته باشد نتيجه‏ي حقيقي از آن گرفته نشده است.
در نهايت اين قسمت از سخن تصريح کردند که اهل آسمان و زمين وسيله و واسطه‏اي براي اتصال با درگاه خداوندي مي‏جويند، و آن وسيله ما اهل‏بيت هستيم. ما خالصان بارگاه الهي و محل قدس او و وارثان انبياء عليهم‏السلام هستيم.
6. معرفي خود: براي ورود به مطلب اصلي ابتدا خود را معرفي نموده فرمودند:
«اي مردم بدانيد من فاطمه‏ام و پدرم محمد است و افتخار پدري پيامبر را احدي جز من ندارد و با توجه به اين معرفي، گوش خود را باز کنيد و ببينيد چه مي‏گويم». با در نظر گرفتن اينکه همه‏ي مخاطبان، حضرت را مي‏شناختند اين کلام بدان معني بود که اي مردم طوري رفتار مي‏کنيد که گويا مرا نمي‏شناسيد. از خواب غفلت بيدار شويد که من همان فاطمه‏ام که پيامبر صلي الله عليه و آله درباره‏ي من آن سفارشات را مي‏فرمود.
سپس زحمات پيامبر صلي الله عليه و آله را يادآور شدند که چگونه پرده‏هاي ظلمت و جهل را يکي پس از ديگري کنار زد و صبح روشن اسلام را جلوه‏گر ساخت، و سابقه‏ي مردم
را قبل از اسلام متذکر شدند و اينکه از چه شرايط جهل و فقري به چه حالي رسيده‏اند.
7. زحمات اميرالمؤمنين عليه‏السلام در تبليغ اسلام: مسير طبيعي سخن در اينجا منعطف به زحمات طاقت‏فرساي اميرالمؤمنين عليه‏السلام در ابلاغ و حفظ رسالت محمدي شد و دلسوزي حقيقي آنحضرت و فداکاري تمام عيار او براي دين خدا در زماني که مردم در چنان افکاري نبودند مطرح شد و حضرت به ذکر اصول مطالب اکتفا کردند.
8. عقبگرد مردم به کمک منافقين و شيطان: براي آنکه حضرت مطلب اصلي را شروع کنند عقبگرد سريع مردم در فاصله‏ي چند روز از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله را مطرح کردند، و با بيان فصيح و بکار بردن کنايات ابلغ از تصريح، ضماير و ظواهر مردم را به احسن وجه بيان کردند. ابتدا ريشه‏ي اصلي را که نفاق و دوروئي و اسلام لساني در اکثر مردم بود مطرح کردند، و سپس کمک آنرا که شيطان و فرصت‏طلبي او از آمادگي روحي مردم است بيان کردند.
9. سقوط در فتنه به بهانه‏هاي واهي: سپس حضرت زهرا عليهاالسلام تعجب خود را از چنين سرعتي در ارتداد و پشت پا زدن به دين که هنوز پيامبرشان دفن نشده بود، و نيز از آوردن بهانه‏هاي بيجا براي عمل خود که جلوگيري از فتنه بود اعلام کردند و فرمودند: «شما به بهانه‏ي فرار از فتنه اين اقدامات را انجام داديد در حاليکه خود اين کارها ايجاد فتنه بود.
عجيب‏تر از آن را چنين بيان کردند که نه تنها دين خدا را کنار گذارديد و قرآن و دستورات پيامبر صلي الله عليه و آله را ناديده گرفتيد، بلکه بدست خود عمداً آتش بپا کرديد و سعي در خاموش کردن نور خدا نموديد و ما را وادار به صبر کرديد، همچون کسي که بر بريدن چاقو و فرو رفتن نيزه در بدنش صبر کند»!
10. توبيخ غاصبين فدک: اکنون وقت آن بود که مسئله‏ي فدک مطرح شود. از آنجا که خطابه‏ي حضرت زهرا عليهاالسلام در حالي ايراد مي‏شد که حضرت هر گونه اقدام ممکن را در باز پس گرفتن فدک به انجام رسانيده بودند و غاصبين هيچگونه عکس‏العمل مثبتي نشان نداده بودند و تمام سخن بر سر ارث بودن فدک و عدم ارث انبيا متمرکز شده بود، لذا حضرت بدون مطرح کردن اعطايي بودن فدک و ساير مراحل ملکيت خود نسبت به آن از قبيل شهود و عصمت خود و غيره، فقط مسئله‏ي ارث را مطرح کردند و چند ضربه‏ي اعتقادي قوي به سکوت مردم و عمل غاصبين وارد کردند و چنين فرمودند:
«آيا با اين کار در پي احکام زمان جاهليت و کنار گذاردن رسمي اسلام هستيد؟! اي مسلمانان، آيا بايد ارث پدرم از من گرفته شود؟ اي پسر ابوقحافه آيا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببري و من نبرم؟ اين افترا است و جرأت بر پروردگار و عهدشکني با پيامبر و کنار گذاردن قرآن است».
11. استدلالهاي قرآني درباره‏ي فدک: حضرت استدلال بر مسئله‏ي ارث را بصورت تمام عيار با استناد به قرآن و خواندن آيات ارث در حضور مهاجر وانصار چنين بيان فرمودند: «خداوند درباره‏ي انبياء در قرآن ارث را مطرح کرده است و آيات ارث درباره‏ي عموم مردم نيز در قرآن صريح است. به چه دليل من که فاطمه دختر پيامبرتان هستم بايد از اين اصول کلي قرآن درباره‏ي ارث مستثني باشم؟ آيا نسبت من و پدرم را انکار مي‏کنيد؟! يا آيات قرآن مخصوص شماست و درباره‏ي پيامبر جاري نيست؟! يا من و پدرم دو مذهب جداگانه داشته‏ايم و لذا نمي‏توانيم از يکديگر ارث ببريم؟! يا شما عموم و خصوص قرآن را بهتر از پدر من و پسر عمويم (علي عليه‏السلام) مي‏دانيد؟! اکنون که حق را ناديده مي‏گيريد، سخن ما بماند تا روز قيامت خداوند بين ما حکم کند و پيامبر صلي الله عليه و آله به مخاصمه‏ي شما برخيزد».
12. شکايت به پيامبر صلي الله عليه و آله: در اينجا حضرت خطاب خود را متوجه قبر مطهر پيامبر صلي الله عليه و آله نمودند، و اشعاري خواندند که متضمن شکايت و تعجب از اقدامات مردمي بود که چشم پيامبرشان را دور ديده‏اند و آنچه در حضور او نمي‏کردند بدون پروايي انجام مي‏دهند. حضرت در اين کلمات از حضور در چنان وضعي آرزوي مرگ کردند.
13. نصرت طلبي از انصار: سپس خطاب خود را متوجه انصار نمودند و با ذکر سوابق ياري آنان نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله تعجب شديد خود را از بي‏تفاوتي آنان درباره‏ي دختر پيامبرشان با آن سفارشات حضرت اظهار کردند و فرمودند: «چه زود اين بي‏توجهي ظاهر شد و اين در حالي است که به راحتي مي‏توانيد از من دفاع کنيد و قدرت آن را هم داريد. آيا رحلت پيامبر را مهم تلقي نمي‏کنيد؟ مصيبت بزرگ آن است که با رفتن او حرمتش شکسته شود».
14. خطاب به انصار و توبيخ آنان: سپس مسئله‏ي ارث را بار ديگر با انصار مطرح کردند و با کلمه‏ي تشجيع فرمودند:
«ايهاً بني قيله، آيا شما ببينيد و بشنويد و ارث مرا ببرند؟ حتي نزد شما آمدم و ياري خواستم باز هم جواب نداديد؟ شما سوابق عالي در دفاع از ما داشتيد و دستورات ما را به خوبي عمل مي‏کرديد. چطور شده که يکباره روي ترس نشان داده‏ايد»؟ در اينجا حضرت ضمن توبيخ آنان بخاطر سکوت در مقابل غاصبين فرمودند: «با سردمداران کفر به جنگ برخيزيد که اينان ايمان ندارند، شايد از اين طريق از کار خود دست بردارند. چرا با کساني که پيمان خود را شکسته‏اند جنگ نمي‏کنيد»؟
15. کوتاهي عمدي مردم: حضرت براي آنکه اتمام حجت کامل باشد دو جهت را اشاره فرمودند:
يکي اينکه: «پيداست شما دين را کنار گذاشته‏ايد و آن کسي که مقدم بود دور کرده‏ايد. بدانيد که اگر شما و همه‏ي مردم عالم کافر شوند به خداوند ضرري نمي‏رسانند و خدا از همه مستغني است، و در اين باره مي‏توانيد حال امتهاي گذشته را ببينيد».
دوم اينکه: «با علم به خوار کردن و مکر و حيله شما اين سخنان را گفتم با اين هدف که از يک سو سخن دل را براي آنان که واقعيت را نمي‏دانند گفته باشم و از سوي ديگر اتمام حجت کرده باشم. اکنون که عار دنيا و غضب پروردگار و آتش دائمي را برخود خريده‏ايد، هر چه مي‏خواهيد انجام دهيد. ولي بدانيد که خداوند شاهد است و عاقبت ظالمين معلوم است. من هم دختر همان پيامبري هستم که شما را از آتش جهنم مي‏ترسانيد و بدانيد که نتيجه‏ي هر ذره‏اي از اعمالتان را خواهيد ديد».
16. سوء استفاده‏ي ابوبکر از سکوت مردم: وقتي کلام حضرت به اينجا رسيد و تأثير شديدي بر مردم گذارد، ابوبکر با مطرح کردن مطالبي که بيشتر براي آرام کردن عواطف مردم بود در صدد جواب برآمد و با تصديق حضرت در مطالب ذکر شده اين مسئله را مطرح کرد:
«پدرت نسبت به مؤمنين مهربان بود، و او مقام پدري تو را داشت و برادر پسر عمويت (علي عليه‏السلام) بود و شما راهنماي ما به بهشت هستيد و در کمال و صداقت تو نيز سخني نيست. ولي من به خاطر گفته‏ي پيامبر که «پيامبران ارث نمي‏گذارند» فدک را گرفته و در راه اسلحه و سپاه مسلمين مصرف مي‏کنم تا با کفار جنگ کنند، و اين کار را با اتفاق نظر مسلمين انجام داده‏ام. اموال شخصي من در اختيار توست و ما هم در اموال تو دخالتي نداريم».
17. جوابهاي دندان شکن درباره‏ي حديث جعلي: حضرت زهرا عليهاالسلام با توجه به نيرنگهاي بکار رفته در سخن ابوبکر به مقابله آمده فرمودند:
«پدرم پيامبر، هيچگاه با قرآن مخالفت نمي‏کند. همگي بر مکر و حيله اجتماع کرده‏ايد که در زمان حيات آنحضرت هم نظايرش را داشتيد». در اينجا بار ديگر موارد ارث انبيا عليهم‏السلام و نيز آيات ارث را از قرآن تلاوت کردند و صراحت آن آيات را بيان کردند و تصريح کردند که اين سخنان همه حيله‏گري‏هاي بيجا براي زير پا گذاردن حق است.
چرا که اگر منظور اين است که خود نبوت قابل ارث بردن نيست، اينکه از واضحات است و غير از نبوت همه چيز از انبيا قابل ارث است. و اگر در مقابل آيات صريح ارث، خداوند در جائي «فاطمه دختر محمد» را استثنا کرده مرا هم بدان راهنمايي کنيد تا قانع شوم!
18. عقب نشيني ابوبکر از حديث جعلي: ابوبکر که با سخنان حضرت زهرا عليهاالسلام از مطرح کردن حديث جعلي خود پشيمان شده بود و ارزشي براي آن نمي‏ديد، آخرين راه را آن دانست که مسئله را بر عهده‏ي مسلمين بگذارد و ادعا کرد که اصلاً دستور اين اقدام از سوي مسلمين به من ابلاغ شد و من با توافق و اتفاق آنان دست به چنين کاري زدم و همه‏ي مسلمين هم بر اين مطلب شاهدند.
19. توبيخ به ظاهر مسلمانان: حضرت زهرا عليهاالسلام که منتظر همين اقرار از ابوبکر و سکوت مردم بعنوان تصديق سخن او بود، خطاب را متوجه مسلمين نمود و آنان را شديداً مورد عتاب قرار داد که چگونه به سرعت بسوي باطل مي‏روند و کار قبيح را ناديده مي‏گيرند. از آينده‏ي وحشتناک آن به مردم خبر دادند و اينکه خداوند نتيجه اين اعمال را در همين دنيا بصورتي که مردم انتظار نداشته باشند خواهد داد. و با اين سخن کلام حضرت در مسجد پايان يافت.
20. گريه‏ي مردم: تأثير خطبه‏ي حضرت چنان عجيب بود که زن و مرد به گريه در آمدند و مدينه به لرزه در آمد و صداها بلند شد و اين تأثير ابوبکر و عمر را به جستجو براي راههاي مقابله با مردم وادار کرد.
 
21. نقشه‏هاي جديد غاصبين: ابوبکر و عمر در جلسه‏اي که تشکيل دادند يکديگر را در اشتباه نقشه‏هاي خود ملامت کردند. سپس به اين نتيجه رسيدند که گذشته‏ها را بايد فراموش کرد و فکر امروز و فردا را نمود که چگونه به راه خود ادامه دهيم.
22. تهديد مردم از سوي ابوبکر: بار ديگر مردم براي اجتماع در مسجد دعوت شدند و ابوبکر ضمن سخناني مردم را تهديد کرد که چرا در پي هر سخني و صاحب سخني مي‏رويد و بدان توجه مي‏کنيد.
بعد متعرض اميرالمؤمنين عليه‏السلام شد و سخنان ناروايي درباره‏ي آنحضرت بر زبان راند و صريحاً گفت: «چرا زنان را براي احقاق حق مي‏فرستيد»؟! در نهايت بار ديگر تهديد کرد که اگر کسي متعرض اين مسائل شود مورد عقاب قرار خواهد گرفت و هر که سکوت کند در امان است.
23. توبيخ مردم از سوي ام‏سلمه: ام‏سلمه که از حجره‏ي خود شاهد سخنان ابوبکر بود، چند سخن مؤثر بر زبان آورد که حقاً در خور تحسين بود. او با تعجب از اينکه به مثل فاطمه چنين سخناني گفته مي‏شود در حالي که در دامان انبيا بزرگ شده، گفت: «چگونه مي‏شود که پيامبر صلي الله عليه و آله ارث را بر فاطمه حرام کرده ولي به او نگفته است؟ يا پيامبر صلي الله عليه و آله به او آموخته ولي او عمداً مخالفت کرده ارث را طلب مي‏کند؟! پيامبر صلي الله عليه و آله اين برخورد شما را مي‏بيند و بزودي خواهيد دانست».
نتيجه‏ي سخنان ام‏سلمه آن شد که در آن سال سهم ام‏سلمه را از بيت‏المال قطع کردند.
24. غدير خم آخرين اتمام حجت: حضرت زهرا عليهاالسلام برخاستند و بسوي خانه که در فاصله‏ي چند قدمي بود حرکت کردند. شخصي به نام رافع در بين راه به حضرت عرض کرد: «اگر علي بن ابي‏طالب قبل از بيعت ابوبکر مردم را متوجه مي‏کرد ما جز او را قبول نمي‏کرديم»!! پيدا بود که اين سخن ساختگي و بعنوان سوژه دادن بدست مردم بود. لذا حضرت با غضب به او فرمود: «دور شو که خداوند بعد از غدير خم براي احدي عذري و دليلي باقي نگذاشته است»!
25. خطاب به اميرالمؤمنين عليه‏السلام: سپس حضرت به منزل بازگشتند در حاليکه اميرالمؤمنين عليه‏السلام منتظر آنحضرت بودند. وقتي وارد خانه شدند رو به اميرالمؤمنين عليه‏السلام مطالبي فرمودند که نوعي درد دل و اظهار غصه براي آرامش بود، چه آنکه صاحب اين مصيبت هر دو بودند. لذا ضمن چند جمله اين مطلب را رساند که چطور چنين دست خود را بسته‏اي و اين پسر ابوقحافه حق مرا غصب مي‏کند؟ مي‏بيني که چگونه به مخاصمه با من برخاسته و با من به تندي سخن مي‏گويد؟ مهاجرين و انصار هم بي‏تفاوتي نشان مي‏دهند و همگي حق فاطمه را ناديده گرفته‏اند.
چرا بايد دختر پيامبر با سينه‏اي پر از غضب براي مردم سخن بگويد و باز بدون نتيجه به خانه باز گردد؟ تو نيز در شرائطي هستي که نمي‏تواني از من دفاع کني و بالاخره از هيچ راهي نمي‏توانم به حق خود دست يابم. اي کاش قبل از چنين روزي مرده بودم. من وظيفه‏ي خود در حمايت از تو را انجام دادم. پيداست که اين سخنان در واقع درد دل اميرالمؤمنين عليه‏السلام بود که در کلام فاطمه عليهاالسلام بروز مي‏کرد. و هر دو براي يکديگر سخن از غصه‏ها مي‏گفتند.
26. کلام تسلّي بخش اميرالمؤمنين عليه‏السلام: اميرالمؤمنين عليه‏السلام براي آرامش فاطمه عليهاالسلام که در واقع روح علي عليه‏السلام بود به آنحضرت تسلّي داد و آه دل خود را بيان کرد که من نيز
آنچه قدرت دارم کوتاهي نمي‏کنم و بعد از انجام وظيفه آنچه پيش آيد بايد صبر کرد و به حساب خداوند قرار داد. حضرت زهرا عليهاالسلام هم فرمود: به حساب خداوند مي‏گذارم و آرام گرفت.
27. خطاب به زنان عيادت کننده: پس از بازگشت حضرت زهرا عليهاالسلام عده‏اي از زنان بعنوان عيادت نزد حضرت آمدند و گفتند: اي دختر پيامبر، حالتان چگونه است؟ حضرت تنفر خود را از چنين مسلماناني اعلام داشتند و صراحتاً فرمودند که اکنون چه وقت عيادت است که ديگر از مردان شما و با شما بودن متنفرم و راه بازگشت نيست؟
امتحان عجيبي داديد و چه زود باطنِ دلِ بر باطل دوخته‏ي خود را معرفي کرديد. سپس نفرين بر آنان فرستادند و نشان ننگ و بي‏آبروئي را بر پيشاني آنان زدند، و آينده‏اي ظلماني که خود و نسلهاي آينده‏شان خون تازه و سم کشنده از آن در روح و جانشان بريزند و غلبه‏ي متجاوزين و هرج و مرج دائمي را به آنان بشارت دادند و بر حال نسلهاي مسلمين افسوس خوردند.
در اينجا خلاصه‏اي از خطابه‏ي حضرت زهرا عليهاالسلام به پايان رسيد، و متن کامل و ترجمه‏ي فارسي آن در بخشهاي هفتم و هشتم اين کتاب خواهد آمد. بخاطر سپردن اين مجموعه‏ي مختصر مي‏تواند بنوعي حضور در آن مجلس تلقي گردد، و تجديد عهدي با روزهاي پر تلاطم مظلوميت اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام باشد.
 

 

يشگوئي خداوند و پيامبر از غصب فدک
 
اهميت و عظمت ماجراي غصب فدک را از آنجا مي‏توان فهميد که در پيشگوئي‏هاي غيبي که از پيامبر صلي الله عليه و آله بدست ما رسيده درباره‏ي آن خبر داده شده است. در اينجا به سه مورد اشاره ميشود:
1. از اخباري که خداوند در شب معراج به پيامبر صلي الله عليه و آله خبر داد اين بود: دختر تو مورد ظلم قرار مي‏گيرد و از حق خود محروم ميشود و همان حقي که تو براي او قرار مي‏دهي غاصبانه از او مي‏گيرند... و او هيچ مدافعي براي خويش پيدا نمي‏کند». [1] .
2. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «من هر گاه فاطمه را مي‏بينم بياد مي‏آورم آنچه بعد از من با او رفتار خواهند کرد. گويا او را مي‏بينم که خواري وارد خانه‏اش گشته و حرمت او شکسته شده و حق او غصب شده و ارث او را نمي‏دهند... او در آن هنگام مي‏گويد: «پروردگارا من از زندگي سيرم و از اينان خسته شدم. مرا به پدرم ملحق فرما». خداوند او را به من ملحق مي‏نمايد، و او اول کسي از اهل بيتم خواهد بود که به من ملحق ميشود. فاطمه نزد من مي‏آيد در حاليکه محزون و مصيبت کشيده و غمگين است.
1- بیت الاحزان ص 98
2-بیت الاحزان ص 31
3- بحار الانوارج 29 ص 346 
4- بحار الانوارج 43 ص 151
5- بحار الانوارج 43 ص 227
 
شکايت حضرت زهرا از غاصب فدک
 
يکي از برگهاي مصيبت بار دفتر فدک دل سوخته‏ي فاطمه عليهاالسلام در اين ماجرا است که با اشک خود شکايت به پدر برد.
حضرت زينب کبري عليهاالسلام مي‏فرمايد: «آنگاه که ابوبکر تصميم نهائي درباره‏ي فدک را گرفت و حضرت زهرا عليهاالسلام از پاسخ مثبت آنها به کلام خود مأيوس شد، کنار قبر پدرش پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و خود را روي قبر انداخت و رفتار مردم با او را به پيشگاه آنحضرت شکايت برد و آن قدر گريه کرد که تربت پيامبر صلي الله عليه و آله از اشک فاطمه عليهاالسلام تر شد و اشعاري حاکي از مصائب وارده خواند».
البته اشک فاطمه عليهاالسلام خشک نخواهد شد، و به اشک او ائمه عليهم‏السلام و شيعيانشان تا آخر روزگار اشک خواهند ريخت تا يکدلي محبان زهرا عليهاالسلام بر همه ظاهر و معلوم گردد.
 
 
 
1- بحار الانوار ج 29 ص 108
 
دادخواهي فاطمه درباره‏ي فدک در قيامت
 
فاطمه زهرا عليهاالسلام با دادگاهي که در اين دنيا تشکيل داد غاصبين را پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به محاکمه کشيد و آنان را بحال خود رها نکرد تا صفحات تاريخ را به نفع خود رقم بزنند. آن حضرت به محض شنيدن خبر غصب فدک فرمود: اين اولين ناجوانمردي و بدترين هتک حرمت است. قاتلهم اللَّه...! [1] .
اگر فدک رفت و فاطمه عليهاالسلام شهيد شد ولي تا آخر روزگار اين صفحه‏ي درخشنده از حق و حقيقت براي تشيع و بنام فاطمه عليهاالسلام ماند.
محاکمه‏ي اصلي باقي مي‏ماند که در روز قيامت در پيشگاه پروردگار و در ديدگاه خلايق اولين و آخرين بر پا شود تا دشمن فاطمه عليهاالسلام شناخته شود و به سزاي جنايت عظيمي که مرتکب شده برسد. هنوز حرفهاي فاطمه عليهاالسلام براي آن دادگاه مانده است، تا مردم عالم مفهوم غصب و حق‏کشي را در شديدترين صورت آن ببينند، همانگونه که
خود فاطمه عليهاالسلام فرمود: «اکنون که فدک را نمي‏دهي، اين مرکب زين و افسار شده و آماده را بردار تا روز قيامت وبال آن گريبانت را بگيرد...».
پيامبر صلي الله عليه و آله مي‏فرمايد: «روز قيامت که مي‏شود دخترم فاطمه سوار بر شتري مخصوص به محشر مي‏آيد... او مي‏آيد تا محاذي عرش پروردگار قرار مي‏گيرد. آنگاه خود را از مرکب بر زمين مي‏افکند و عرضه مي‏دارد: «خداي من و سيد من، بين من و آنانکه به من ظلم کرده‏اند حکم فرما...».
خطاب از سوي خداوند مي‏آيد: «اي حبيبه‏ي من و دختر حبيب من، از من بخواه تا حاجت تو را بدهم... قسم به عزت و جلالم ظلم هيچ ظالمي نمي‏تواند از دادگاه عدل من بگذرد». [2] .
اينها صفحاتي از پرونده‏ي مفتوح فدک بود که جهات مختلف آن را نشان داد. اميدواريم اين انجام وظيفه‏ي کوچک نيز در دفتر فدک ثبت شود و فاطمه زهرا عليهاالسلام ما را بعنوان کوچکترين خدمتگزارانش بپذيرد و هنگام گشودن اين پرونده در روز قيامت، نام ما نيز در زمره‏ي مدافعان فدک و طرفداران فاطمه عليهاالسلام خوانده شود.
1- المثالب ابن شهر آشوب خطی ص 226
2- بحار الانوار ج 43 ص 219
 

سید حسین رجایی

محمد باقر انصاری




تاریخ: یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط قناد

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 1531
بازدید کل : 40595
تعداد مطالب : 326
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


دعای عظم البلا
دعای فرج  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
ذکر کاشف الکرب  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
روزشمار فاطمیه سوره قرآن ذکر روزهای هفته پخش زنده حرم انقلاب اسلامی
.  .

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس




ابزار های عاشقانه برای وبلاگ

کد زیبا سازی لینک ها



کد کج شدن تصاوير